دونفر باهم دعوا می کردند ،یکی از اینها قویتر بود ودیگری به شدت به زمین ودیوار می کوبید!

یک نفر دیگر که شاهد این وضعیت بودن جلو آن مرد قویتر ایستادندویکیشان گفت، مادر فلان شده ! کشتی این بنده خدارا!

ناگهان آن دونفر که دعوا می کردنددوتایی به او حمله کردند! ومی گفتند ما باهم دعوا می کنیم ولی پای مادر که پیش بیاد باهمیم چون هردو فرزند یک مادریم!

آری شاید در کشور ما احزاب مختلف باهم دعوا بکنند!اما پای وطن که پیش بیاد همه باهمیم چونوطن مادر ماست!

داستانک

داستان کوتاه

مثلث شوم

دعوا ,مادر ,باهم ,بیاد ,باهمیم ,یک ,باهم دعوا ,دعوا می ,که پیش ,پیش بیاد ,مادر که

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کار، زندگی، یادگیری وبلاگ گیله مرد حامیان دانشجویی متخصصان فروش neginotkavir میلیاردرشو kavirpcomputer فوق ماراتن دانلود سرا